به گزارش مشرق، این روزها سران احزاب مخالف دولت اردوغان در ترکیه، به هواداران خود وعده می دهند که به زودی به قدرت خواهند رسید و تمام مشکلات کشور برطرف خواهد شد.
سیاستمدارانی همچون کمال کلیچدار اوغلو رهبر حزب جمهوری خلق و مرال آکشنر رهبر حزب خوب، در اوج اعتماد به نفس، به مردم نوید می دهند که شرایط سخت را تاب بیاورند و اطمینان داشته باشند که حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان، آخرین روزهای حیات خود را سپری می کند.
در سوی دیگر این جبهه، اردوغان و رفیق او در ائتلاف جمهور یعنی دولت باغچلی رهبر حزب راست افراطی حرکت ملی، شب و روز بر این موضوع پافشاری می کنند که مخالفین، فقط یک مشت خائن و مزدور ورشکسته و ناتوان هستند و هیچگاه نمی توانند به قدرت برسند.
سوال اینجاست، کدامیک از این دو روایت کاملاً متناقض، با واقعیت، همخوان است. عصمت برکان از تحلیل گران مشهور ترکیه، بر این باور است که نباید گول تبلیغ حزبی را خورد و باید تناقض های دو روایت متفاوت حزب حاکم و مخالفین، به درستی تحلیل شود.
چرا آکپارتی هنوز هم ۳۰ درصد رای دارد؟
عصمت برکان در تحلیل خود درباره شرایط سیاسی و اجتماعی کنونی ترکیه نوشته است: «دیروز در یک محفل دوستانه، وقتی که بحث به ناچار به سیاست رسید، یکی از دوستانمان پرسید: نمیفهمم که چرا با وجود این همه مشکل و نارسایی، هنوز هم از هر ۳ نفر شهروند ترکیه، یک نفر همچنان هوادار حزب عدالت و توسعه است و آشکارا اعلام می کند که به این حزب، رای میدهد؟
راستش را بخواهید، سوال بسیار مهم و سنگینی است و نمی توان از کنار جدیت چنین موضوعی به آسانی گذشت. من معتقدم که پشت این جمله به ظاهر ساده، وضعیتی چند لایه و بسیار پیچیده نهفته است.
باید این واقعیت را در نظر داشته باشیم که رفتار و تصمیم انتخاباتی و گرایش سیاسی رأیدهندگان، توسط مجموعهای از عوامل بسیار پیچیده تعیین میشود. بزرگترین اشتباه ممکن و بزرگتین خطای تحلیلی، این است که فکر کنیم همه رای دهندگان یک نفر هستند و می توان رفتار آن فرد را به راحتی پیش بینی کرده و کل انگیزه و گرایش او را به یک یا دو عامل تقلیل داد.»
وی در ادامه با اشاره به این که هنوز هم حزب حاکم ترکیه در سراشیبی سقوط نیفتاده، چنین نوشته است: «با وجود این همه بحران اقتصادی، فقر و گرسنگی بسیار گسترده و فراگیر، کاهش شدید آزادی ها و مدیریت ناموفق، به نظر می رسد حزب عدالت و توسعه و رئیس جمهور رجب طیب اردوغان، همچنان می توانند آرای یک سوم از رای دهندگان، یعنی بیش از ۲۰ میلیون رای مردم را به دست آورند. فراموش نکنیم، این حزب همچنان به عنوان بزرگترین حزب در نظرسنجی ها اول است. این موضوع بسیار مهمی است که باید به درستی روی آن تمرکز کرد و درس های لازم را آموخت. اگر چه آکپارتی و رجب طیب اردوغان که امروز حدود ۳۰ درصد آرا را در دست دارند، تا دیروز به ترتیب در سطح ۴۹ درصد و ۵۴ درصد بودند و یک خونریزی شدید در میزان آرای حزب و رهبر وجود دارد، اما در هر حال، هنوز هم بالاترین رای مردم را در اختیار دارند.
دو داستان، دو روایت متناقض
عصمت برکان به دو روایت متناقض از سوی اردوغان و مخالفین اشاره کرده و نوشته است: «وقتی از زبان مخالفین حزب حاکم، داستان فروپاشی بزرگ را می شنویم و اطلاعات آنها را با تجربه زندگی روزمره خود تطبیق می دهیم، اول از خود می پرسیم: اگر روایت مخالفین صحیح باشد، واقعاً همه چیز تمام است. آن گونه که آنها می گویند، حزب عدالت و توسعه و اردوغان از نظر سیاسی وجود ندارند و ناپدید شده اند. اما طولی نمی کشد که می بینیم، خیر. چنین نیست.
اما در سوی دیگر این میدان چه خبر است؟ خوب... در آنجا هم روایت و داستان دیگری از اردوغان می شنویم که برای برخی از ما کاملاً طبیعی است که روایت مورد ادعای اردوغان را باور نکنیم. شاید عصبانی شویم یا بخندیم. اما در هر حال، باز هم بین داستان ادعا شده و واقعیت میدان، فاصله قابل توجهی وجود دارد.»
داستانی که قهرمان دارد
عصمت برکان به ذکر تفاوت های دو روایت متناقض اردوغان و مخالفین پراخته و گفته است، داستانی که طیب اردوغان برای ما تعریف می کند، علیرغم یک عیب بزرگ، مزایای زیادی دارد.
اول از همه، این داستان یک قهرمان جذاب دارد. کیست این قهرمان؟ خود طیب اردوغان! سپس، مزیت دیگر این است که این داستان به ما نوید پایان خوشی را می دهد و رئیس جمهور ادعا می کند که ترکیه در آینده، رهبر جهان خواهد بود!
این داستان همچنین مملو از عناصر هویتی است تا بتوانیم با حال و هوای توصیف شده همانند و همذات ببینیم و خود را در آن بیابیم. در عین حال، اردوغان در روایت خود، ارزشهای فرهنگی و دین ما را تعالی میبخشد، احساسات ملی ما را تفسیر میکند و رویای ما را برای گسترش ناسیونالیستی از گذشته زنده نگه میدارد. اما با وجود این همه مزایا و نکته جذاب، این داستان یک نقطه ضعف بزرگ نیز دارد: بین زندگی واقعی و عینی ما و داستانی که اردوغان تعریف می کند، تا دلت بخواهد، ناسازگاری و عدم تطبیق وجود دارد! خلاصه داستان واقعی نیست. به همین دلیل است که او نسبت به سالیان قبل، افراد کمتری را متقاعد می کند. به همین دلیل است که نمی تواند جلوی خونریزی و کاهش رای را بگیرد.»
داستانی که هنوز قهرمان دارد
مهم نیست که داستانی که اردوغان می گوید چقدر ساختگی است، عناصر واقعی زیادی نیز در آن وجود دارد. مهم این است که در تمام نظرسنجی ها، افرادی که هنوز تصمیم نگرفته اند و دچار شک و دودلی هستند، یک درصد بالا و قابل توجه هستند و اردوغان به دنبال قاپیدن رای آنهاست.
افرادی که در شک و تردید هستند ناگهان به فکر احساس دوگانه، دسترسی آسان تر به خدمات بهداشتی، دریافت بی دردسر غذا یا سوخت رایگان از دولت می افتند و به خود تلقین می کنند: اردوغان در گذشته این کار را انجام داده است، او دوباره این کار را انجام خواهد داد و گره از کار ما می گشاید. این یعنی چه؟ یعنی این که ما شاهد یک بازی پیچیده هستیم. در این بازی، به طور الزامی و حتمی، سودِ یکی، ضرر دیگری است. بنابراین قدرت داستانی که توسط مخالفان اردوغان روایت شود، بسیار مهم و تعیین کننده خواهد بود.»
عصمت برکان در پایان نوشته است: «در حال حاضر، ما می توانیم به وضوح ببینیم که در مقابل کاهش شدید آرای حزب عدالت و توسعه، هنوز هم افزایشی جدی در آرای حزب جمهوری خلق روی نداده و بنابراین، داستان مخالفین اردوغان، هنوز هم داستان جذابی نیست.
این داستان نه تنها قهرمان ندارد، بلکه باورپذیر هم نیست. دیگر این که، چیزی به نام پایان خوش هم وجود ندارد. مخالفین اردوغان برای افزودن به پیازداغ داستان و ترسیم یک پایان خوش، چنین می گویند: دیگر اردوغان وجود نخواهد داشت.
از شما می پرسم: آخر این هم شد پایان خوش؟ آیا نمی توانید بگویید که پایان خوش داستان شما، چه جذابیت خاص و مستقلی دارد که خود شما آن را خلق کرده باشید؟ سوال دیگری نیز دارم: مخالفین اردوغان می گویند: رویایی که برایتان ترسیم می کنیم این است: بردن شما از اینجا به جایی که زندگی شما عادی خواهد بود، آیا واقعاً چنین وعده ای رویایی است؟ داستان مخالفین باید چیزی باشد که به ما حس هویت مشترک دهد و ما را تبدیل به ما کند. شاید به خاطر همین چیزهاست که آکپارتی هنوز هم ۳۰ درصد رای دارد.